قطار می رودتو می رویتمام ایستگاه می رودو من چقدر ساده ام...که سال های سالدر انتظار توکنار این قطار رفته ایستاده امو همچنانبه نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام!
دلم میگیرد وقتی میبینم "او" هست... "من" هستم... اما "قسمت" نیست....
ممنون از اینکه اومدی . بازم بیا منتظرتم
آرزو ها میمیرندامید ها می پوسندنور ها خاموش می شوندو این ذهن من است که همچنانمیان آدمها آزار می بیند...Linke shodi
ممنون دوست من
دلم میگیرد وقتی میبینم "او" هست... "من" هستم... اما "قسمت" نیست....
ممنون از اینکه اومدی . بازم بیا منتظرتم
آرزو ها میمیرند
امید ها می پوسند
نور ها خاموش می شوند
و این ذهن من است که همچنان
میان آدمها آزار می بیند...
Linke shodi
ممنون دوست من