نوای تنهایی Melody singleness

**** FORBIDDEN LOVE ****

نوای تنهایی Melody singleness

**** FORBIDDEN LOVE ****

اتفاق این روزهاى من.........


دیگر نه از حادثه خبرى هست..


و نه از اعجاز چشم هاى آشنا …


از دلتنگى هایم که بگذریم ،


تنهایى تنها اتفاق این روزهاى من است.!!!

دست هایت............

نمی دانم کجا پنهان شده ای؟

در پس کدامین کوه

در اعماق کدامین دریا

ودر هوای کدامین آسمان پر می کشی

تو هر کجا که پنهانی

هر کجا که پر می کشی

دل من اینجا برای دیدنت و بوئیدن دستهای نجیبت پر می کشد

برای دویدن با تو

میان لاله زار رویاهای شیرین

وآبتنی کردن در آب های گرم وزلال چشمه سار های خیال.

من اینجا بی تو مانده ام ودلم به وسعت آخرین غروب با هم بودن گرفته

وباز دلتنگ روزهای خوش با هم بودن است.

روز های پر خاطره ای که دست در دست هم کوچه باغ های عشق را قدم میزدیم.

آنچه که در من جاری بود تنها تو بودی وتو

وآنچه که در تو روان بود همه مهربانی بود ومهربانی که هر لحظه از سمت حضورت به سویم می وزید

در آن روز هایی که دست هایت را در دستهایم می فشردی

وصادقانه ناب ترین زمزمه های عاشقانه را درگوشم نجوا می کردی

کدامین چشم ناپاک را تاب دیدن عشق پاک ما نبود

که در یک شب تاریک سرد و منحوس

دست های بیرحم مرگ تورا برای همیشه از من ربود

و با خود به سرزمین یاد های فراموش شده برد

بعد تو اما من به یادت بودم

ودست هایم را ونگاهم را حتی لحظه ای به غریبه نسپردم

و هنوز به روز هایی می اندیشم که نخستین جوانه ی عشق را در دلم رویاندی

وآن چشمان زیبا که یک لحظه برای یک عمر جادویم کرد

واین جا هر لحظه با یاد تو ثانیه ها را می شمارم

تا با افتادن آخرین برگ از وجود زردم اولین و قشنگ ترین حادثه ی زندگیم تکرار  شود:

         لمس دست های مهربانت.