آنگاه که خنده بر لبت می میرد
چون جمعه ی پاییز دلم می گیرد
دیروز به چشمان تو گفتم که برو
امروز دلم بهانه ات می گیرد...
واسه همه ی اون روزا....
خداحافظ اولین پیوند …ا
ولین سوگند …
آخرین لبخند ….
خداحافظ لحظه های ما ناتموم موندن …
وعده های ما …
خداحافظ آغوش بی وقفه …
دوستت دارم آخرین حرف …آخریـــــــــــــــــــــــــ
خداحافظ.........
در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
مثل آرامش بعد از یک غم ،
مثل پیدا شدن یک لبخند
مثل بوی نم بعد از باران ،
در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
من به آن محتاجم !
می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش
بخدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش
می برم، تا که در آن نقطه دور
شستشویش دهم از رنگ گناه
شستشویش دهم از لکه عشق
زین همه خواهش بیجا و تباه.......
گاهی باید گلایه هم کرد
حتی اگر.........
زمزمه ای زیر لب باشد،
شاید که او صدایت را بشنود...
سلام مهساااااااا جون
این پست مخصوص شماست..... امیدوارم ببیبیش
منم نمیتونم واست نظر بذارم وللی آی دیم و برات میذارم که از این طریق در تماس باشیییییییییممممممممممم
www.dokhtarbaba_68@yahoo.com
منتظرتممممممممممم گلمممممممم
روزی خواهد رســــــــید....
نه صدایم را بشنــــــــوی...
نه نگــــــــاهم را ببنی...
نه وجودم را حس کنـــــــــی....
و میشویی...با اشکت....
سنگ قبر خاک گرفته ی مرا.....
و ان لحظه است...که:
معنی تمام حرف های گفته و نگفته ام را میفهمی
ولی....من ...دیگر ...نیستم....